یک کتاب داستانی، یک کتاب غیرداستانی (که شبها به آن میپردازد). در «پسر آینده»، او به یاد میآورد که نقشهای شاخص خود در «برگشت به آینده» و «پیوندهای خانوادگی» را چگونه همزمان ایفا میکرد.
در یک مصاحبه ایمیلی، نویسندهٔ چهار خاطرهنویسی پیشین دربارهٔ اینکه چرا کتابهایی که از نظر عاطفی به او میرسند را ترجیح میدهد — و اینکه چگونه کتابهای اخیر چارلی شین و متیو پرِی همین کار را انجام دادند، گفت. اسکات هلر
در دوران کودکی چه نوع خوانندهای بودید؟
همیشه یک خواننده پرشور بودم، اما به ندرت کتابهای فهرست مطالعهٔ کلاس را میخواندم. در سن پیشنوجوانی عادت شدیدی به آثار آگاتا کریستی داشتم. در دوران نوجوانی این علاقه به ادبیات نوآر تبدیل شد: ریموند چاندلر، داشیل همت، جیمز م. کین و دیگران.
آخرین کتاب بزرگ که خواندهاید چیست؟
«یک آقایی در مسکو». نثر، ریتم و توسعهٔ شخصیتهای آمور تولز بینظیر است. کار او حسرتی نادر و بینظیر را برانگیخته میکند.
تجربهٔ ایدهآل خواندن خود را توصیف کنید.
همیشه ترجیح میدهم کتابی را در دست داشته باشم، اما متأسفانه بیماری پارکینسون این امر را دشوار میکند و گاهی کاملاً غیرممکن. بنابراین، بخش بزرگی از مطالعهام به گوش کردن تبدیل شده است. به علاوه، عادات مطالعهام تقریباً همانند قبل است: همیشه دو کتاب در Audible آماده دارم — یک کتاب غیرداستانی (هر چیزی از تحلیل سیاسی تا تاریخ و تاریخ طبیعی) و یک کتاب داستانی (تاریخی، ادبیات کلاسیک، رمان جنایی، معماها و هجو). معمولاً در شب «کتابهای غیرداستانی» را «میخوانم»، زیرا راحتتر میتوانم محل خود را پیدا کنم. وقتی به کتابهای داستانی فکر میکنم، به ساحل، روزهای تعطیل، سفر و زمانی که در هر لحظهای از روز پیدا میشود فکر میکنم.
چه کتابی ممکن است مردم را شگفتزده کند که در قفسههایتان پیدا کنند؟
تورات.
خاطرهنویسیهای پیشین شما مسیر زندگیتان را تا زمان نگارش دنبال کردهاند، اما این کتاب به گذشته بازمیگردد. چرا این دوره را دوباره مرور میکنید؟
